عموم آدمها تصور می کنن که سکس یه نیاز بنیادینه که حیات روانی شون به وجودش وابسته س، در حالیکه، این تصور غلطه و همین مفروضههای غلطه و فانتزیگونهس که آدمها رو در روابطشون با مشکلات جدی مواجه میکنه. برای درک اینکه سکس یه نیاز روانی ضروری نیست لازمه اول از همه بفهمیم چه نیازهایی اگه برآورده نشه ساختار روانی بشر رسما میپوکونه و مختل میکنه! درسته؟
همونطور که ما به اکسیژن، آب و غذا برای زنده موندن بدنمون احتیاج داریم، برای اینکه از نظر روانی سلامت باشیم لازمه از نظر روانشناختی هم نیازهامون برآورده بشه. این نیازها شامل: حق انتخاب Autonomy، احساس کفایت Competency و ارتباط با دیگرانه Relatedness. اینو من نمیگم ها، تحقیقات نزدیک به نیم قرن دو دانشمند درجه یک دانشگاه روچستر آمریکا، یعنی آقایان رایان Ryan و دسی Deci میگه که در این خصوص کسی رو حرفشون نمیتونه حرفی بزنه.
از نظر این دو دانشمند، برای اینکه ما آدمهای شادی باشیم، نیاز داریم دائما این سه تا نیاز رو برآورده کنیم، در غیر اینصورت ذهن ما شروع می کنه به واکنش نشون دادن، که این میتونه به قیمت تخریب سلامت روانی ما تموم بشه. مثلا اگه یه نفر هرگز نتونه نیاز به داشتن حق انتخابش رو ارضا کنه و احساس کنه هیچ حقی برای گرفتن تصمیماتش نداره و بقیه براش مدام تصمیم میگیرن، سیستم روانش قطعا مختل میشه و گاهی حتی ممکنه به همین دلیل اقدام به خودکشی کنه. یا اگه یکی نتونه تو زندگی شغلی، تحصیلی، اجتماعی و خانوادگیش احساس کفایت یا شایستگی کنه، انتظار داریم به یه آدم مایوس، افسرده و درمانده بدل بشه. یا اگه پولمون به دریا وصل باشه ولی حق معاشرت با آدمها رو نداشته باشیم، انگار افتادیم تو زندان انفرادی، به سرعت از پا درمیایم. تا اینجا حله؟ خب از اینجا به بعد رو خوب دقت کنید…
رفقا، همه ما از یه سری استراتژی هایی برای برآورده کردن این نیازها استفاده میکنیم، مثلا کار کردن نیاز ما برای تجربه احساس کفایت و شایستگی رو ارضا میکنه و یا به عنوان مثال، داشتن یه خانواده یا معاشرت با رفقا نیاز به ارتباط رو در ما ارضا میکنه. همه اینا رو گفتم که بگم: “سکس یه استراتژیه فقط جهت برآورده کردن نیازهای روانشناختی ما و به خودی خود یه نیاز نیست!”
لابد می پرسین چرا نیاز نیست؟ چون هیچ، واقعا هیچ شواهد علمی وجود نداره که نشون بده سلامتی روانشناختی یا جسمانی یه نفر با نداشتن سکس به مخاطره میفته. هیچکی از نداشتن سکس کافی نمی میره. حالا حرف من این نیست که نباید سکس کنین، در حقیقت سکس فوق العاده است، فقط دارم میگم یه نیاز روانشناختی یا زیستی نیست و در واقع یه غریزه است مثل سایر غرایز دیگه.
نیاز یا همون Need به چیزی میگن که اگه برآورده نشه ما به باغ میریم. بنابراین نیازهای روانشناختی اگه برای مدت طولانی برآورده نشن، از نظر روانشناختی یا فیزیکی آسیب میبینیم. به عنوان مثال، مطالعات بیشماری نشون دادن انزوای اجتماعی بیشتر از الکل یا سیگار میتونه به سلامت روان و جسممون صدمه میزنه. واسه همینه وقتی بخوان به یکی لطف کنن و اعدامش نکنن، میندازنش زندان، خیلی بخوان طرف رو اذیت کنن میندازنش انفرادی یا به یه منطقه دور افتاده تبعیدش می کنن… تو زندان یا تو تبعید همه چی به طرف میدن ولی فقط ارتباط و تعامل رو ازش میگیرن! ببینید میل به معاشرت چه نیاز مهمیه که نبودش میشه اشد مجازات یه انسان! ولی عمرا اگه بخوان یکی رو تنبیه کنن بهش بگن تو مختاری همه کار بکنی ولی حق نداری سکس کنی، باور کنید در این صورت اگه طرف بپوکه اصلا بخاطر سکس نداشتن نیست، بخاطر این میپوکه که “حق انتخاب” رو ازش گرفتن و به خودمختار بودنش احترام نذاشتن!
پس یه بار برای همیشه بهتون میگم، هیچکس تا حالا به خاطر اینکه میل جنسی زیادی داره یا نمیتونه سکس کنه خودش رو نکشته اما کلی آدم میشناسیم که به دلیل نداشتن تعاملات اجتماعی یا عدم احساس شایستگی و کفایت تو زندگیشون خودشون رو دار زدن!
این عقیده که سکس استراتژی برای برآورده کردن نیازهای روانشناختیه، ممکنه به نظر خیلیا عجیب بیاد، چون سکس مثل خوردن یا خوابیدن یه غریزه فیزیکی هم هست. اما بر خلاف خوردن و خوابیدن، شما می تونین کل زندگیتون رو بدون سکس داشتن سپری کنین. در حقیقت به عنوان انسان، ما از سکس برای ارضا نیازهای روانشناختی استفاده میکنیم نه نیازهای جسمانی. در ادامه دل و روده ماجرا رو براتون پهن میکنم فقط یکم حوصله به خرج بدید…
اینکه مردها و زنها درک متفاوتی از سکس دارن به این دلیله که از اون برای ارضا نیازهای متفاوتی استفاده میکنن. بعضی از آقایون و خانومها سکس رو تجربه میکنن چون میخوان به حق انتخابشون صحه بذارن، سکس رو انتخاب میکنن چون باهاش احساس کفایت و شایستگیشون پاسخ داده میشه، سکس رو انتخاب می کنن چون راهیه که بتونن نیاز به ارتباط و تعامل رو در خودشون پاسخ بدن. دیدید سکس چرا نیاز نیست! بلکه فقط راهیه برای برآورده کردن نیازهای دیگه! الان میفهمید که چرا بعضی ها از سکس سیر نمیشن؟ نه اینکه اینها همش حشری و Horney هستن، یلکه به خاطر اینکه سکس می تونه به دلایل مختلف، یکی، دو تا یا هر سه نیاز روانی رو در اونها برآورده کنه. هر چی سکس در یکی تعداد بیشتری از اون سه تا نیاز رو برآورده کنه، اهمیتش برای طرفم طبیعتا بیشتر هم میشه.
یه خاطره بامزه بگم، یکی از استادام یه روز بهم گفت بهزاد چرا بعضی از این مردها اینقدر دنبال سکس با زنهای مختلفن، مگه لای پای زنها با هم خیلی متفاوته؟! اون موقع نمیدونستم جواب درستی بهش بدم ولی اگه الان بود بهش میگفتم نه استاد، موضوع اصلا بدن زنها نیست، موضوع نیازهای روانی دیگه ای هست که بواسطه تماشای بین پاهای خانومها ارضا میشه.
به عنوان مثال، مردها از سکس به عنوان سمبلی از مردانگی استفاده می کنن. اگه مرد باشی و با زنان زیادی رابطه جنسی برقرار کنی، مرد موفقی به نظر میرسی، بنابراین مردان زیادی برای برآورده کردن احساس شایستگی از سکس استفاده میکنن. واسه همینه تا یه مردی به یه خانمی میرسه فکر میکنه باید سریع ببرتش تو رختخواب. طرف ۲۲ سالشه، کلی قرص ویاگرا، اسپری، ترامادول و … با خودش میبره سر قرار، انگار قراره با کاندوهای دلتا فورث آمریکا بجنگه!!
به خاطر فرافکنی نیازهامون به همه که زنان، مردان رو آدمایی سرد میبینن چون انتظار دارن اونا هم دنبال برآورده کردن نیاز به ارتباطشون به واسه سکس باشن و تو سکس وقت کافی برای معاشرت با هم اختصاص بدن. مردها هم زنان رو موجودات سرد تصور میکنن چون انتظار دارن زنان هم از سکس به عنوان ابزاری برای برآورده کردن احساس کفایتشون بهره ببرن و تو کتشون نمیره که چرا زنها با هر بار سکس احساس برنده شدن تو رقابت قهرمانی جهان نمیکنن. اما حدس بزنین چی؟ هر دو گروه در اشتباه هستن و انتقادات غلطی به هم وارد میکنن. وای که چقدر ما اشرف مخلوقات موجودات اسکلی هستیم…
بهرحال، اگه همهمون بتونیم نیازهای روانشناختیمون رو از منابع دیگه ای مثل زندگی خانوادگی سالم، زندگی اجتماعی و شغلی مناسب تامین کنیم، اون وقت سکس کمتر به کلیدی ترین استراتژی در تامین نیازهای روانی ما بدل میشه و دیگه نیازی نیست با هر دوز و کلکی و دریوزهگری برای ارضای نیاز به خودمختاری، شایستگی و ارتباط ازش بهره بگیریم.
این مطلب به قلم دکتر بهزاد چاوشی، روانشناس بالینی کلینیک ارگانیک مایندد هست
ادرس وبسایت: https://organicminded.org